90/4/11
3:27 ص
انگار امشب که دارم قسمت پایانی رو مینویسم دلم تنگ میشه خود مور خاطرات ان دوران خودش یک صفای دارد وسالگرد عملیات کربلای یک هم هست در تیرماه سال 65 یادش بخیر که بچه ها فهمیدن رمز عملیات یاابوالفضل عباس است قمقه اب هایشان خالی کردند به عشق ساقی لب تشنه کربلا که اب شرمنده همچو روی ماهش شد /روی جاده اهواز خرمشهر بودیم بچه ها دشمن عقب زده بودن هوا تاریک شده بود که یک دفعه یاد چیت ساز افتادیم به احمد گفتم بریم دنبالش اگر تا الان اسیر یاشهید نشده باشه سریع رساندیم خودمان زیر پل تاریکی شب همه جا ظلمات بود بوی دود سوختگی همه جا به مشام میرسید پیاده شدیم رفتیم رفتیم زیر پل شروع به صدا زدن چیت ساز کردیم چند بار که صدا زدیم که دیدیم یکی از زیر یک کوپه خاک امد بیرون انگار دنیا به ما دادند انقدر تانک وماشین از انجا رد شده بود که رو ی این بنده خدا خاک خالی شده بود نکه منطقه دست دشمن بود انم از جاش تکان نمی خورد بعد از ماچ بوسه تعریف کرد که کم مانده بود اسیر بشه که خطز ازبیخ گوشش رد شد گفتم خدایا تو شاهد باش که چطور بچه ها مقاومت کردن وقتی قرار شد بمانه انجا انقدر مانده بود تا رفتیم دنبالش این یعنی ولایت پذیری این یعنی ایثار یعنی گمنامی که حاصر نشدن یک قدم عقب بیاند که دشمن خیال باطلی که کرده بود چنان درسی گرفت که دیگه تا قرنها دشمنان این مرزوبوم فراموش نخواهند کرد بعد از دفع پاتک عراق همه بچه ها بیشترین خواستشان که به فرماندهی لشگر می گفتن گرفتن یک ملاقات با امام دیدار امام ان شب دشمن خطی که بچه های بهبهان در شلمچه دستشان بود شیمیای زد ووصع عجیبی به وجود اورد فردا صبح خبر رسید که عملیلت مرصاددر اسلام اباد غرب اغاز شده ومنافقین کور دل را همان ساعات اولیه عملیات تارو مار کردند انقدر نیرو امده بود به جبهه به فرمان امام که عراق یک بار دیگر صرب شصد سپاه اسلام خورد وتو دهنی محکمی خورد یک کارشناس نظامی امریکا بعدها گفت اشتباه بزرگ صدام این بود که بار دیگر به ایران حمله کرد وباعث وحدت ملی وخروش ایرانیان شد وبه دنیا ثابت کرد ایران که در سخت ترین شرایط با پشتیبانی مردمی که انقلاب اسلامی دارد شکست ناپذیر است وهم روحیه ایرانیان بالا برد خوب دشمن چه فکری کرده بود دوبار به سرش زد که حمله کند چه چیزی دیده بود که این خیال خام کرد یعنی از 7/5/67 که در جاده شهید صفوی درگیری سختی بین ما دشمن در گرفت که فرداش عملیات مرصادشد 8/5/67 دشمن کل خط با نامردی تمام شمیای زد بعد از ان انقدر نیرو امد که بلاخر سازمان ملل در تاریخ 29/5/67/ تاریخ رسمی اتش بس اعلام کرد ونیروهای ان سازمان در خطوط ماودشمن مستقر شدنند برگشتیم دکوهه خدا میداند وبس که چه حال وهوای بر بچه ها حاکم بود خدایا هشت سال جنگ تمام شد انگار خواب بودیم رفقا رفتند جا ماندها در لاک خود فرو رفته بودنند دنبال بهانه ای میگشتیم که بمانیم در دوکوهه که خبر رسید چند روز دیگه هم باشیم تا خیالمان از این دشمن نادان راحت بشه ان چند روز قابل وصف نیست فقط انقدری بگم که دو روز دنبال بیلط بودیم تا برگردیم تهران برای خیلی ها که اصلا انگار جنگی نبود چقدر زود شهرها مان رنگ عوص کردنند هنوز لوله های توپ ها داغ بودنند که گمنامی بچه ها شروع شد سختی زندگی در شهر چرا چ.ن روزگاری با خوبها بودن الان سخت بود برای بچه ها دیدن چیزهای که ضد ارزش بودن وام امام امت بعد قبول قطعنامه دیگه کسی خنده امام ندید فقط در چند سخرانی بعد از جنگ چقدر یاد فرزندان بسیجیش را میکرد چقدر یاد شهدا جانبازان واسرا میکرد دیگه نمدانست جام زهر همه ای جاماندها خوردنند ودر پیامی که در سالگرد دفاع مقدس داد دوبار حسرت خودش را از نبودن با این غافله ابراز داشت واخر سر هم دعا کرد که با بسیجیانش محشور شود {بشکند دستی که جامش زهر کرد عاقبت مارا اسیر شهر کرد}بچه ها برگشتند ولی یک کار مانده بود که ان هم در گمنامی کامل شروع شد تفحص شهدا که خودش یک سفر ای باز شد برای جاماندها دل خوشی بچه ها بود نگم شهید محمود وند پایش مصنوعی بود انقدر در ان بیابانها در روز راه میرفتن که نگو پای مصنوعیش شکست امد تهران رفت بنیاد با هزار متلک یک پای دیگر دادند شهید محمودوند اصلا نگفت کی هست والان چرا پایش شکست امد منطقه بعد از چند ماه دوباره پایش شکست امد تهران واین بار بادادن خسارت پای مصنوعی خود را گرفتند البته برادر عزیزمان سردار باقرزاده که ان موقع مسول گروه تفحص شهدا بودنند وقتی
شنیدنند بسیار ناراحت شدنند حتی د رصد برخورد برامدنند که خود علی اقا نگذاشت قابل توجه کسانی که فکر میکنند از این انقلاب طلب کارنند بعد شهادت علی اقا دیگه مجید پازوکی خواب خوراک نداشت تا او هم به رفیق خود رسید چقدر دل مادران شهدا را بچه های تفحص شاد کردنند مادر شهید صفری تا روزی که زنده بود شبها درب خاته اش باز بود می گفت رصا رفت کلید نبرد خدایا در حد توانم انشاالله که برای رضای تو توانست باشم کوشه ای از گمنامی مردان بی ادعا را گفت باشم والان هم بزرگ جانباز انقلاب رهبر از جان عزیز تر امام خامنه ای که در هردیدار یا سخنرانی هایشان همیشه یاد دفاع مقدس وشهدا را گرامی میدارنند که باعث افنخار است که رهبر عزیز مان مانند پیرو مرادخویش عمل میکنند /شادی ارواح زیب شهدا امام شهدا صلوات /سجادموحد {اژیر}
پیام رسان