90/7/28
6:12 ص
وقتی که صحبت می کنید تو حید محصید /یعنی ارادت باید این پیر مقتدا را /عطشان دیدار توام وبیمار فراقیم /قدری تماشا کردنت یعنی شفا را /خداوندا این رهبر از جان عزیزتر مان را برای جهان اسلام حفظ بفرما در یک نگاه کلی که دقت می کنی ایشان در ده روزی که یک روز ان مانده است ببینید چقدر در هر روز که وارد شهری میشدند یک مسله جدید حالا چه مربوط به کشور خودمان یا مربو ط به منطقه وجهان بود ایشان چقدر مو شکا فانه صحبتش را می کردنند ومهم تر از همه اینکه در همان وقت کمی که ایشان صحبت میکردن کل مطلب را هم میرساندن هم کامل جمع وجورش میکردن واخر سر هم با یک نتیجه گیری درست به فرمایشات شان پایان میدادن جدا این خودش نمی تواند درسی باشد برای بقیه چرا انقدر ایشان زیبا ساده وبا بصیرت کامل ومسلط بر امور صحبت میکنند واز تمام مساعل ایشان حتی به اندازه که لازم است هم بیشتر تسلط دارند این چه عاملی است که مقام معظم رهبری هر وقت در دیدارهای وسفرهای که برای دیدار به استانها میروند تا بحال نشد که ایشان حتی یک بار اشاره به یک مسله ای که روز است هر چند کوچک باشد ولی ایشان به ان اشاره نکنند ماها نباید درس بگیریم اصلا همین مسولین یا افراد عادی یا اساتید ووو در صحبت کردن محال بتوانند انقدر مسلط یک مبحث را تمام کنند چرا با اینکه معظم له انقدر مشغله کاری وفکری دارند بلاخر یک جهان اسلام ولی در دیدار با جانبازان قعطع نخاع وگردن دیدن همگان که چقدر ایشان با سعه صدر به صحبت ها گوش میدادن وبه هر جانباز که میرسید با خواندن نام ان عزیز از روی کارت شناسای سعی در صدا کردن این عزیزان با اسم کوچک بودن چقدر ظرافت در همه ای کارها حالا اگر ما جایی صحبت کنیم یکدفع از مغرب به مشرق برای همین که در برنا مه ای بیست سی پنج شنبه شب ها لطفا جدی نگیرید انقدر از جلسات کنفرانسها نشان میدهد که اکثرا در خواب نازند این همان مسله ای هر انچه که از دل بر اید لاجرم بر دل نشیند اسم این را نمی شود گذاشت فن سخن گفتن چون اولا مقام معظم رهبری انقدر با امت خویش نزدیک هستن ودر قلب های تک تک امت ایشان رهبری می کنند فن سخن گفتن برای کسانی که احتیاج دارند به ان چیزی که میگویند خود عمل نمی کنند این گونه دردل کردن با امت فراتر از این حرفاست وچه زیبا به هر مسله ای که معظم له اشاره میکردن بدون کوچکترین تهمت یا بی احترامی حتی با دشمنان مان ببینید اینها درس هایی که اگر واقعا خودمان را پیرو ولایت فقیهه می دانیم باید درس گرفت و مهم تر از همه استقبال پر شور امت اسلامی از رهبر خویش که این دیگه جای برای توضیح ندارد منظور از این نوشتن این بود که بیایم در صحبت کردن هایمان هم اقتدا کنیم مگر نه اینکه خود اگاهی داشتن از مساعل خودش یک پای قشنگ حرف زدن است اگر ماها الگو قرار بدهیم طرز صحبت کردن معظم له را ان موقع قعطعنا باید اگاهی مان را هم نسبت به مساعل روز بالا ببریم ان موقع است که دیگه نه حرفی را کور کورانه میزنیم نه چیزی را کور کورانه قبول میکنیم چون اگاهیمان نسبت به مساعل اطرافمان رفت بالا ودر کل صحبت های اقا در این نه روز بسیار مهم وقابل تعامل هستن که انشاالله که همه امت ومسولین به توصیه های معظم له گوش فرا دهند وبا جان ودل به ان عمل کنیم انشاالله/شادی ارواح طیب شهدا امام شهدا صلوات /سجاد موحد {اژیر}
90/7/23
5:37 ص
بعد عملیات خیبر بود که بعد از برگشتن از مرخصی گردان تخریب ل27 شد 3 تا گروهان اخه تا ان موقع 23 تا دسته بودبعد خیبر گردان از حالت دسته ای بودن در امد شد سه گروهان خدا رحمت کند همه ای شهدا را انگار دیروز بود مجید پازوکی با ان هیکل درشت زور بازوی درشتش همیشه با پای برهنه وسط مقر گردان که سه کیلومتر بیرون پادگان دوکوهه بود وهست حتما دوستان با راهیان نور دیدن مقر گردان تخریب ل27 بیرون دوکوهه بود به خاطر همین در چادر زندگی میکردیم ومجید پازوکی هم با ان هیکل همیشه وسط مقر در رفت وامد بود شاید تعجب بکنید که با ان هیکل اخه مجید که جسته لاغر نحیف داشت درست ولی ان جسته لاغر داستان جالبی دارد شایدم بدانید بله گردان شد سه گروهان 1 گروهان سید الشهدا ع فکر کنم شهید نوری شد اولین مسول گروهان قبل شهید محمودوند بعد شهادت عارف دل سوخته شهید نوری مسول گروهان شد علی اقا محمود وند 2 گروهان قمر بنی هاشم عکه مسول گروهانش مجید ثابتی بود بعدش مسول گروهانش شد شهید ابولقاسم کندی 3 واما گروهان امام حسن مجتبی ع که از همان اول شهید سید حسن موسوی پناه مسولش بود فرمانده گردان هم بعد برادر جعفر ربعی که اسیر شد در والفجر مقدماتی شد برادر جعفر جهروتی که بعد خیبر فرمانده گردان شد سردار جانباز حاج منصور رحیمی که معاونش دیگه زبان زد کل شاید جنگ شهید حاج محسن دین شعاری تخریب چون کار تخصصی بود عشق علاقه ای خاصی می خواست هر که یکبار می امد دیگه ماندگار میشد اینو از زبان شهید میثمی خودم بودم که نقل میکرد برای کادر لشگر داشت سخنرانی میکرد سخن از معنویت در کار شد که گفتند بنده شنیدم که گردان تخریب این لشگر از معنویت خاصی بر خوردار است وبچه ها در بیرون مقرشان قبر کندن شبها شب زنده داری میکنند یا بعصی نیرهای جدید که می امدن افراد خانواد هشان مثل پدر برادر اینها می امدن که مثلا برادر کوچک تر را بر گردانند به تهران اقا نه تنها برادر را بر نمی گردانند بلکه خودشان هم ماندگار میشدن این مثال نیست اتفاق افتاد منظورم این که امروز وقتی سخنرانی فرماندهی معظم کل قوا را در دیدار با بسیجیان کرمانشاه میدیدم از تلویزیون حصرت اقا سخنان قابل تعملی فرمودنند در باب ان پیام امام که اگر در کشوری افکار دل نشین بسیج باشد ان کشور شکست نمی خورد با همچین منظوری هست پیام چرا گردان تخریب در کل جنگ شد گردان تخریب با ان اوازه البته خدا وکیلی بقه ای گردانهای تخریب لشگرهای دیگه هم کم نداشتن مثل لشگر 10 سیدالشهدا ع که فرمانده شهیدش زبان زد خاص وعام بود شهید نوریان معروف به عبدالله وبقیه لشگرها هم همینطور خوب بلاخر تخریب بود رودری با خطر زیاد برای همین باید خیلی ایمانت قوی بود که شب عملیات جا نزنی سرنوشت یک عملیات بهم نریزی در زدن معبر همه ای اینا گفتم که برسم به مجید پازوکی شهید محمودوند شهید محمود غلامی وشهدای تفحص که 90 درصدشان از بچه های تخریب بودن که خدا شاهد است که بعد از جنگ چها کردن در تفحص وچها دیدن در پیدا کردن بدن شهدا چه خاطراتی که واقعا باید در سینه بماند تا ابد چون باور کردنش سخت برای عموم از ان گردان بود که مجید پازوکی ها امدن بیرون که الان هم در بهترین سطح علمی کشور یا اقتصادی ووو در هر کاری که وارد شدن بهترین شدن در حیطی مسولیت خود البته خوب طبقمعمول اثتسنا هم خوب همه جا هست اصلا چی شد که سخن به این جا کشید دردودل مان به کجا رفت امدم یک خاطر از مجید پازوکی بگم کجا رفتیم بله اقا مجید در عملیات والفجر هشت در جاده ای فاو املقصر یک طرف جاده نشسته بودیم ان موقع هم انقدر عراق پاتک میکرد که بچه ها دیگه مین کاری را فرصت کندن زمین این حرفا نبود فقط انقدری که بگذارن روی زمین مین می ریختیم توی گونی مین های ضد نفر بیشتر ضد تانک وخودرو را در هر گونی سه تا چهارتا میگذاشتیم اقا مجید هم با ان هیکل دوتا گونی مین برداشت البته برادرها میدانند که کوچک ترین تیر یا موج انفجار به ان مین ها برسد فکر کنم دگمه لباس هم نمی شود پیدا کرد که شهید اصغری یکی از اینهاست با تویوتا پر از مین در کربلای 5 منفجر شد ماشین هیچ اثری ازشان نماند خلاصه اقا مجید با دو تا گونی مین از کنار جاده بلند میشه که از روی جاده رد بشود وبرساند به ان طرف جاده هم زمان که بلند میشه دوتا عراقی هم جلوش بلند میشن اقا مجید دوتا گونی مین دستش ان دو عراقی هم دوتا کلاش فاصله هم عرص جاده زیاد ا0 متر که انها بدون معطلی شروع به شلیک می کنند اقا مجید هشت تا تیر می خوره بعدش که رسیدیم بالای سرش ان دو عراقی رو به درک واصل کردن مجید هم نفسی میکشید امیدی نبود هشت تا تیر ولی ان هیکل ولطف خدا باعث شد بعد از مدتی یک روز تو مقر بودیم که دیدیم اقا مجید امد البته خبر داشتیم که داره میاد تهران هم راه به راه ملاقتش از ان هیکل این چیزی مانده بود که موقع شهادتش بود که ان هم باز بقول خودش سنگین بود برای پرواز باید سبک بود تمام دل روده اقا مجید وصله پینی بود در تفحص در گرمای جنوب وسط بیبان بچه ها چادر میزدن وطبق معمول کمبود اب یخ غذا حالا کی بعد از دوران دفاع مقدس غذایمان شده بود کنسرو وکنسرو طفلک مجید کهوضع معد ورودهاش داغان بود می خورد هیچ نمی گفت که نکند بهش بگن برو عقب خدایا چه چیزی به این ها نشان دادی که انقدر عاشقت شدن با وضع سخت اگر یکمصاحبه ازش کسی می توانست بگیره جایزه داشت این اخریا یک چند تا انجام داد تا یک موفع صحبت میشد که مثلا چرا فلان مسول یا غیبتی می خواست شروع بشه زود یا نمی گذاشت به هر ترفندی بود یا زورش که نمی رسید از جمع میزد بیرون بعد شهادت محمود وند دیگه مجید معلوم بود که روی زمین نیست مثل روز برامان روشن بود نفر بعدی مجید باورتان نمیشه همه میدانستن بعدی مجید اخه با علی محمود وند مخصوصا بعد از جنگ دیگه بقول معروف یکی بودن تا شد من فرودگاه بودم در هواپیما که روز نامه کیهان مهمان دار پخش کرد صفحه ای اولش نوشته بود سرهنگ پاسدار مجید پازوکی عصر روز گذاشت بر اثر انفجار مین در فکه به خیل یاران شهدا پیوست عکسش با همان لبخند همیشگی /سجاد موحد {اژیر}
90/7/20
6:5 ص
ان شبی که نمی دانم اخبار بود یا مطبوعات که رئیس یکی از این بانک های بزرگ استفا کرده وبه خاطر این اختلاس از مردم معذرت خواهی کرد همان موقع حقیر نوشتم بدترین بی احترامی به سعور ملت این مدل معذرت خواهی هاست ما یعنی خودم انگار عقب ایم بعد از چند روز رسانه ها اظلاع دادند اقای ..به کاندا مسافرت کردنند گفتیم خوب خستگی کار تلاش بلاخر مردم برای دادن یک ملیون تومان سنگ قلاب کردن هم خیلی نیرو وقت میگیره امروز برنامه ای مجلس مستقیم از رادیو گوش میکردیم یکی از نمایندگان محترم مسله ای جالبی را در خصوص دوست سفر کرده گفتند که ایشان تبعه کانادا داشته است چرا باید بشود رئیس یکی از بزرگ ترین بانک های این کشور اسلامی بله درست خواندید تبعه کشور کانادا بوده است جالب دادستان محترم در گزارششان می فرمایند هر کسی که باشد خط قرمز ندارد یک سوال کسی هم مانده است که الان در ایران باشد یا در جایی خواندم راست ودروغش با خودشان اما مدارک مستند بودوگاهن در رسانه ها اشارهایی هم شده به این مدارک که وزرای محترم دولت ندانسته برای مثلا کنترل کردن بازار یکدفع به بانک مرکزی نامه میزدند که به علت فلان وبهمان لطفا اعتبار یک ملیارد دولاری اقای منصور اریا یا شرکت های وابسته به ایشان که درخواست واردات مثلا گوشت قرمز داشتند اعتبار لازم را بدهید و موارد بسیار خوب اقا یک سوال اصلا این اقای منصور اریا نکنه از همان خارج نشینان محترمی هستن که زمانی که بر سر این امت موشک توپ وفرزندان این مرز بوم مثل گل پرپر میشدند این اقا انطرف خودش را حفظ کرد که روزی بیاید وبرای کشورش سازندگی بکند به دعوت اطرافیان ریس جمهور نکند همان ها باشد بابا یکی یک ذره اصلاع رسانی بکند که این اقا کی هست اصلا کجایی چطور شد که دلش برای کشورش سوخت بعد بیاید دنبال اختلاس یا بقول تازگی ها اختلاف حساب بگردید اقا یکی از رفقای حقیر جانباز سرافراز است بعد از سالیان سال یک وام از صندوق خود بنیاد در خواست کرد با هزار مکافات نام نویسی کرد وگفتند حتما باید 3 ماه عصو صندوق باشی این بنده خدا هم چون مشگل داشت خودش رساند به یکی از مسولین رده بالای بنیاد که مسول کل صندوق هم هست البته انصافا ایشان محبت کردن وشبانه با ایشان تماس گرفتند ومشگل را گفتند مسول محترم ابراز هم دردی وفرمودند شما ناراحت نباش چند روز دیگه تشریف ببرید به بنیاد منطقه ای خودتان اقا این بنده خدا خوشحال خلاصه اولین ماه گذشت وام بی وام ولی قسط اولیه را کم کردن جلو جلو ماه دوم با دستور کتبی ایشان رفت مسول صندوق گفت اصلا ما چیزی به عنوان کسی مشگل دارد نداریم بابا مسولت دستور داد بعدش وام از حقوق خودم جلو جلو که دوتا قسط هم کم کردید خوب الان گیرم بدهید اقا ندادن که ندادنرفت بازرسی بازرسی گفت شما برو اخر ماه ریختن اخر ماه شد کی بود کی بود مانبودیم خلاصه ابرو در خطر به خاطر 2 ملیون از سایت بنیاد بعد از یک روز ور رفتن شکایت کرد نه کدی نه علامتی دادن تا شد ماه پیش وامش گرفت چقدر 4ملیون گفتن 2700 دادن بقیه اش پس انداز خود جانباز کردن تازه اس معذرت پیامک امد از بازرسی که به شکایت شما رسیدگی میشود بروید به سایتبا کدام کد رهگیری دیگر بماند این شرح حال وام که از حقوق شخصی طرف بود وبا شرایطی که این نور چشمان ما دارند انقدر سفت گرفتن چطور ممکن 3 هزار ملیارد تومان اختلاس بشود اقا شایعه است گوش نکتید البته اسناد این دوست عزیز موجود است الان هر جا طلب داری از ارگانی اداره ای گرفتن شده هفت خوان بهانه امد دست شان چقدر مقام معظم رهبری گفتند در خصوص مفاسد اقتصادی ومهم تر از همه واصلی ترین ان ایشان چقدر مسولین وامت را سفارش به تقوا ومعنویت جمعی میکنند همش از نبودن تقوااست نبودن ورعایت نکردن امیزهای دینی اسلامی مان است که معنویت وقتی دور شود همین میشود ساده است وقتی که از خدا نترسیدی تمام کارت ان وقت حی بگین چقدر عشق دوران دفاع مقدس دارید خوب اخه عزیز من دادستان محترم مگه این رقم پول دست مردم عادی یا چند بار مومن باید از یک سوراخ ضربه بخورد هر صورتی که بخواهیم به این مسله نگاه کنیم گناه نابخشودنی انجام گرفته نه اینکه خدای نکرده بخواهیم مسله را سیاسی کنیم نه الحمدالله اروپا وامریکا که دیگه همه میدانند چطور درگیرند واینکه چیزی عوص نمیشه این یک اتفاق اجتماعی که نباید اتفاق می افتاد ودیگر هیچ وعلت هایش را مسولین ریشه یابی کنند واصلاع رسانی درست وشفاف باشد والا خللی در هیچ جای کشور از لحاظ امنیتی سیاسی و..بوجود نمی تواند ونخواهد اورد انقدر الحمدالله این مملکت اسلامی محکم هست ورهبری هوشیار وعادل ووفادار وواقعا یار مردم هستن که اتفاقی که عددی نیست که بخواهد تزل زل ایجاد کند ولی چند بار هر چند سال یک بار یکدفع مثل سرطان می زند بیرون وهمش هم حرفای تکراری یک بار برای همیشه جمعش کنید کارهای مهمتر از این هم هست در اخر شادی ارواح طیب شهدا امام شهدا صلوات /سجاد موحد {اژیر}
90/7/19
3:42 ص
درست که هفته ای نیروی انتظامی رو به اتمام است ولی الحق وانصاف در پاره ای موارد دیگه خیلی توقع از این عزیزان زحمت کش فکر کنم بیش از حد درست که کسی که لباس مقدس این نیرو که گسترده ترین نیروی است که از لحاظ ساختاری وظایفه سنگینی بر دوش تین عزیزان است واگر همه چیز خوب پیشرود که خوب یک تشکر خشک وخالی ولی وای از ان روزی که یکجای کار کمی لنگ بزند دیگه نباید کلیت این نیرو را برد زیر سوال سیمای جمهوری اسلامی که همیشه پشتیبان خوبی نه تنها برای این نیرو بلکه برای همه ای خادمین به امت کشور هست ولی گاهی اوقات ان هم در هفته ای نیرو انتظامی دست بر روی پاری از مشگلات میگذارد که باید همینباشد اصلا رسالت رسانه ای ملی همینه ولبی در این یک هفته به نطر شما بهتر نبود مثلا در برنامه ای نگاه یک که دکتر سردار احمدی مقدم فرماندهب نیرو حصور داشتند کمی مهربانانه تر بود این برنامه خوب یک ارگانی با این همه حجمکاری که دارد ووظایف سنگینی که بر دوش این نیرو است خوب درست نباید یک سری اتفاقات اصلا در این نیرو بیافتد نه در نیرو در کل ارگانهای وکشور اصلا نباید بیافتد ولی حالا میزنه خدای نکرد یک از پرسنل محترم این نیرو اگر خلافی یا سهل انگاری مرتکب شد قعطعنا باید رسیدگی شود ولی نه به صورتی که همش ضعف های این نیرو را نشان داد یادمان باشد ضعف به فرموده فرمانده محترم کل قوا تا ضعف ها گفت ودیده نشود اصلا محال پیشرفتی صورت بگیرد یا نا دیده گرفتتن حق مردم نباید چشم پوشی کرد ولی از این همه زحمتی که این برادران می کشن میشه مسائل بهتری وکارهای انجامگرفته وعملیات های این برادران باور کنید شاید بیشتر مردم اصلا از حتی کمی از عملیات های این عزیزان که در همه ای محل های تهران هستن خبر ندارند بهتر نبود از طر یق سیمای جمهوری اسلامی در این هفته ای عملیاتهای را که این نیروجهت ازادی گروگان گیری اگر شده یا هزار عملیات دیگر برای مردماطلاع رسانی میشد تا هم مردم بدانند که چه دلسوزانی دارند همه ای تشویقی میشد برای خود این عزیزان درست که کسی که انقدر خالصانه در این راه قدممیگذارد انقدر گمنامهستن ودوست ندارند اصلا ازشان نامی برده شود در کل خسته نباشید میگم به همه ای این عزیزان شادی ارواح طیب شهدا امام شهدا صلوات /سجاد موحد {اژیر}
90/7/17
2:7 ص
دامنه ای وسیع دل به استان دوست تو است یا ضامن اهو/کسی که در باور جان ملازمان اوست تو/مسافر نیمه شب درک نکردن حرم /غریبه ای گم شده در میان شهر طوس /مانده یکی دوتا صدا میان کوچه های بغص/چه میشود که حس کنم طعم دستهای تو /پنجرهایی مست من همیشه نیمه باز نیست /صدای ساز عاشقم همیشه هم که ساز نیست /ناز به رسم عاشقی طراوت عاطفه هاست /رسین به پنجره فولاد خیال نیست /برای نوع شگفتنم دست ودلم دراز است که دست تو لمس کند تمام هستی مرا /یا ضامن اهو تولدت مبارک واین میلاد بزرگ را به درگاه حصرت حجت وارواح طیب شهدا امام شهدا مقام معظم رهبری ومخصوصا شهدای لشگر دلاور 5 نصر تبریک وتهنیت باد یا امام رصا نمی دانم چه بگویم از چه وکجا بگویم از گناهان از عهد های شکسته برایت دردودل کنم که تو اقا شفاعت ما را نزد پرودردگار بنمایی ای صامن اهو قربون کبوترهای حرمت قربون ان همه لطف وکرمت یادش به خیر ان دوران که می امدیم مرخصی عشق بچه ها تفریح بچه ها امام رصا بود از منطقه که می امدن مرخصی اول قول قرار مشهدو میگذاشتن اولین باری که یادم هست که خودم قبل از ان در دوران کودکی با والدین مشهد رفته بودم ولی اولین بار که در دوران دفاع مقدس رفتم مشهد با سید ورصا درویش مرتضی میرزایی حسین عسگری وعلی افکاری وکه از ان جمع علی افکاری وسید شهید شدنند خدایا چه روزهای بود ما هم که اب میبینیم یاد دوران دفاع مقدس میافتیم خلاصه هر خاطره داریم در کنار ان دوران رنگ بو دارد بدون ان دوران اصلا خاطره ای نداریم حالا نمی دانم این چه حس حالی یا هر چیز دیگر هر چه که خوش است دیروز در ماهنامه فکه در ستون نامه های ازاد مطلبی خواندم که چقدر از جنگ جبهه این چیزها می نویسید بیاید الان در باره ای مشکلات جوانان کشور اقتصاد ووچه چه بنویسید جواب جالبی داده بودن در دو کلمه که تمام این مسائل با ایمان همان موقع که داشتیم هم اگر الان باشد که هست حالا کمی کمرنگتر حل میشود مگر جنگ راحت بود که ادم بگه چی بابا همش از ان دوران اره برادر اگر الگوهای وامیز های دینی کاملا رعایت بشود وهمان معنویت بر جوانها و حاکم شود ان موقع نگاه کن اصلا خودت باسر میایی برای خدمت بله این همان نوای دلنشین بسیجی خلاصه از کجا دلمان به کجا رفت خداوندا شکرت که در کشوری هستیم که رهبری عادل امتی با وفا ومسولینی دلسوز وخدایی بزرگ که همیشه یارو یاور انقلاب وامت ایران ایرانی بوده است شادی ارواح طیب شهدا امام شهدا صلوات /سجاد موحد {اژیر}
پیام رسان